محمّد رضا جوهری
ارسال شده در بخش شهدای استهبان
اطلاعات شهید
نام پدر : محمّد علیتاریخ تولد : ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۶۵/۱۰/۳۰
محل شهادت : شلمچه
تحصیلات :فوق دیپلم
شغل : معلّم
وصیت نامه شهید عزیز محمّد رضا جوهری
«وَ لا تَحْسَبَنَّ اْلَذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اْللَّهِ اَمْواتَاً بَلْ اَحْیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرزَقُونَ.»
کسانیکه در راه خدا مجاهده می کنند مرده نپندارید بلکه آنان زندهاند و در نزد خدا روزی می خورند. (قرآن کریم)
به نام یکتا معبودی که جانهای همه مسلمین در دست اوست و هر آن که خواهد جان بگیرد و هیچکس قادر و توانای گریز از دست او نیست، به نام خدایی که همواره یار ماست و تمامی پیروزی های ما به خاطر نصر اوست، به نام پروردگاری که رحمان و رحیم است، وصیتنامهی خود را آغازمی کنم.
ابتدا سخنی با امت شهیدپرور، عزیزان اکنون شما و ما همگی در معرض امتحان الهی قرار گرفتهایم و خداوند هر لحظه ما را امتحان می کند؛ مبادا از این امتحان سرافراز بیرون نیاییم، بلکه کوشش کنیم که همواره خدا با ماست. به منافقان از خدا بی خبر اجازه شایعه پراکنی ندهید و به حرفهای آنها توجّه نکنید که آنها همواره سعی در تضعیف روحیهی مسلمین دارند، غافل از اینکه خدا با ماست و هر لحظه اراده کند نقشههای شوم این منافقان را نقش بر آب خواهد کرد.
ای خانوادههای معظم شهدا ما می رویم تا انتقام خون عزیزان شما را بگیریم و راه کربلا را برای آزادی و خلاصی فرزندان شما فراهم کنیم. شما هم صبر داشته باشید. ای خانوادههای معظم مفقودین ما می رویم تا روح عزیزانتان شاد باشد و جسد آنها را به شما باز گردانیم و یا اینکه راه آزادی آنها را فراهم کنیم.
سلام بر خانوادههای شهدا، اسرا، مفقودین و جانبازانی که صبر می کنند برای خدا تا رزمندگان ما بهتر بتوانند در جبههها کارزار کنند، امیدوارم خداوند به همهی شما صبر و اجر جزیل عنایت بفرماید.
دوستان عزیزم: مبادا جبهههای خون و شرف را فراموش کنید، مبادا در بستر خواب جان دهید که آقا اباعبدالله(ع) در میدان شرف به شهادت رسید و اگر از من گناهی سر زده، مرا ببخشید و حلال کنید.
و اما سخنی با خانوادهام دارم: مادر عزیزم همان روزی که می خواستم حرکت کنم و به جبهه بروم می توانستی جلو مرا بگیری ولی به حکم وظیفهای که داشتی مرا با دست خودت به میدان فرستادی. ای امّت بدانید که در طی چند نوبت که من به جبهه رفتم در هیچ موردی مادرم سر راهم قرار نگـرفت، شما هم یاد بگیرید. مادرم، حال کـه من رفتهام و اگر سعادتِ شهادت نصیبم شد مرا حلال کن، از من زیاد بدی دیدهای، ولی به بزرگواریت مرا ببخش. مبادا طوری عزاداری ] کنید[ که دشمنان شاد شوند. هر شب جمعه به قطعه شهدا بیا که من منتظر قدمت هستم، ولی برای من گریه نکن برای حسین(ع) گریه کن برای علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن. به حرفهای پوچ و منحرف کننده گوش نده تا خداوند اجر کامل به شما عنایت کند.
از برادرانم تقاضا می کنم که ساکت ننشینند و همینطور که تا به حال به جبهه می رفتهاند از این به بعد هم جبهه را رها نکنند. به افراد منحرف تو دهنی بزنند تا صدا در گلویشان خفه شود و بر ضد اسلام نتوانند صحبت کنند. همواره مساجد را رها نکنید در دعاها و نماز جمعه شرکت کنید که من راهم را در مسجد آموختم. از خواهران عزیزم می خواهم که فاطمه گونه حجاب خود را حفظ کنند و زینب گونه پیام خون برادرشان را به گوش غافلان برسانند. گریه و زاری نکنند تا از اجر آنها کم نشود.
از داییهای عزیزم می خواهم که همواره یار و یاور مادرم باشند، او را دلداری دهند و نگذارند حتی ذرّهای ناراحتی ببیند و بچّههای خود را خوب تربیت کنند و برای اسلام مفید باشند و این وظیفهی شماست. از تمامی اقوام و خویشان و دوستان و همسایگان حلال بودی می طلبم. مرا در قطعهی شهدای استهبان به خاک بسپارید.
به امید پیروزی حق و زیارت کربلا.
محمّد رضا جوهری ۶۵/۱۰/۲۱
Tags: استهبان شهدای استهبان شهدای فارس شهید شهید محمّد رضا جوهری شهیدان استهبان شهیدان فارس محمّد رضا جوهری
بازتاب از سایت