اعمال سحر

در گذشته از وسایل ارتباط جمعی خبری نبود ، شخصی در محل که از همه زودتر بیدار میشد با کوبیدن در ، همسایگان را بیدار میکرد بسیاری با کوبیدن دیوار همسایه ، آن ها را مطلع می ساختند .چون که ساعت همگانی نشده بود از وضعیت قرار گرفتن ستارگان در آسمان ، زمان را مشخص می کردند . می گفتند هر گاه سپیدی به اندازه یک گردن شتر از سمت خراسان بالا آمد اذان صبح است و هر گاه به اندازه ی یک گردن شتر سیاهی بالا آمد اذان مغرب است .

حدود دو ساعت به اذان صبح مانده افرادی به پشت بام ها رفته و مناجات می کردند اشعار مناجات معمولا از خواجه عبدالله انصاری بود :

شب های دراز بی عبادت چه کنم ؟یا الله

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم ؟ یا الله

گویند خدا گناه را می بخشد ! یا الله

او بخشد و من از خجالت چه کنم ؟ یا الله

یک ساعت مانده به اذان صبح مناجات دوم گفته میشد ، مردم مشغول خوردن سحری می شدند که خوراک بیشتر آنان ،آب گوشت و نخود ( یخنی ) بود

حدود ربع ساعت مانده به اذان صبح مناجات گویان و مؤذنان به پشت بام ها می رفتند و به مردم هشدار میدادند که فرصت چندانی باقی نمانده است. زنده یاد شمس اصطهباناتی در مَخمَسی زیبا تصویری جالب به دست میدهد:

شب ماه رمضان وقتِ دعا

می زند بر درِ هرخانه صدا

هَمسَدَه کی نَپَه کردن مونَجا

علی پَمبِی مُنَجای اولی گفت

جارِ بچّامو زدم مَز نَشنُفت

دیدگاهتان را بنویسید